و پاییز ...

 

فرآموش میشوی ؛ گویی هیچ گاه نبوده ای ...

 

  • بـهـآر ...

و خدایی که به شدت کافیست

 

گاهی شدید دلم برای خدا تنگ می شود 

...

  • بـهـآر ...

و اندر احوالات آشپزی و کیک پزی

۱: و من همچنان هفته ای یک جلسه کلاس های آشپزی میرم.

برای منی که همیشه فلافل هام و کوفته هام وا می‌رفت جذابه، یا منی که هیچ وقت آش درست نکردم و...

همینقدر دلبر شدن فلافل هام

خب عکس زیاده نمیشه همه رو بارگذاری کرد، ولی حس خیلی قشنگی دارم و خوشحالم که تصمیم گرفتم آشپزی و.... را اصولی یاد بگیرم.

 

۲: امروز با نبات رفتیم کتابخونه ، چند تا کتاب شعر و قصه براش گرفتم ، خیلی ذوق کرد و از صبح تا حالا چندین بار این کتابا رو ورق زد و نگاه کرد و خوند

البته هنوز بلد نیست بخونه سه سالشه، چیزهایی که براش میخونم خودش بعد تکرار می‌کنه

و بعد کتابخونه رفتیم پارک ، نزدیکای خونه دستمو گرفت و گذاشت رو لپش و گفت : مامان خیلی دوست دارم ، ببخشید خسته شدی و دستمو بوسید و گفت ازت ممنونم، هیچی دیگه من نمیدونستم این دختر و چطور بخورم، همونجا نشستم و بغلش کردم و گفتم : منم ازت ممنونم و... یه حس جالبی پیدا کرده بودم🥺😍

۳: و همسر شیفت شب و نبات هم خوابیده و خونه سراسر سکوت دلچسب

و نشستم که صوتهایی مربوط به نظم و برنامه ریزی رو گوش بدم 

تو این شب‌های طولانی این لحظه ها همراه با چایی خیلی میچسبه.

۴: خب باید بگم تو این یه ماه اخیر بافت پالتوی نبات تموم شد ، یه پالتو و شلوار هم براش دوختم و یک سری فایل تربیت فرزند هم گوش دادم که نتیجش اینه که مدام دارم ارتباط خودم و نبات رو ترمیم میکنم و رو رفتارهام باهاش کنترل پیدا میکنم ، گوش شیطون کر

همین دیگه😎

  • بـهـآر ...

زنـان کـوچـک

اینجـا منطقـه ی امن من است ، جای آرامِ دنیـا
Designed By Erfan Powered by Bayan