من خانه ام را پر از رنگ می کنم
پُر از عطرِ زندگی
گل می خرم
نان گرم می کنم
شعر می نویسم
و باور می کنم کلام فروغ را :
زندگی، یعنی همین بهانه های کوچک خوشبختی...
۱: چند دور لباس و ملافه دادم دست ماشین لباسشویی ؛ و لباسها تمیز و باید داخل کمد چیده بشن.
همه وسایل سر جای خود قرار گرفتن.
فقط زیرانداز و چند وسیله کوچک باید برن انباری.
خونه و وسایل مرتب هستن.
۲: طبق برنامه ریزی ؛ امروز باید wc کاملا از تمیزی برق بزنه.و بعد از نماز ظهر باید برم سراغش.
۳: جواب چکاپ کاملم اومد و بعد از ظهر باید برم پیش دکتر ؛ ولی با یه برانداز مشخص شد کم کاری تیروئید دارم و ویتامین Dهم خیلی پایینه و آنا قند ناشتا هم ۱۱۰ هست.
خستگی و بی حالی و حال بد صبح هام مشخص شد دیگه. و اما باید برم سراغ درمان حسابی.
تیروئید و قند باعث میشه آدم اضافه وزن پیدا کنه ؛ من آدم کم خوراکی ام ؛ از اون طرف هم فعالیتم کم نیست ،ولی ۵ کیلو اضافه وزن دارم ،همیشه به خودم میگفتم آخه با این خوراک و فعالیت چرا اضافه وزن دارم ؟!! که علتش مشخص شد.
۴: دیشب اونقدر خسته بودم که نشد برم هیئت ، انشاا... امشب توفیق بشه برم.
۵: از فردا برمیگردم به روتین برنامه ریزی ،با این حساب که ۸ واحد درسی برا تابستون برداشتم و نیازه برا مطالعه و کلاسها وقت خالی کنم.
و الان برم مرغ رو بزارم بیرون و شام خوراک مرغ درست کنم.