ساعت ۶ صبح زدم بیرون جهت انجام چکاپ کامل.
آزمایشگاههای نزدیک هیچ کدوم بیمه تکمیلی ما رو قبول نمیکنن،و حدودا یه ۴۵ دقیقه ای راه بود تا رسیدم به آزمایشگاه مرکز شهر.
ساعت ۷ آزمایش اول رو انجام دادم و ۲ ساعت بعد صبحونه هم دوباره باید آزمایش میدادم.
وقتی رسیدم خونه ساعت ۱۱ بود ، یکم به امیرعلی رسیدگی کردم و یه ساعتی هم خوابیدم.
و اما تصمیم گرفتیم یه سفر بریم.
بچه ها رو بردم حموم کلی ترگل و ورگل شدن ؛ و بعدش هم شروع کردم به انجام کارها...
سالن و اتاق ها رو جارو کشیدم.
لباسها رو شستم.
کلی لباس شسته شده باید تو کشوها جا داده میشد.
ظرفهای از دیشب و صبحونه و نهار شسته شد.
گاز و سینک رو برق انداختم.
شام درست کردم.
با محیا کلی فک زدم و حرص خوردم رو برداشتن لباسهای سفرش، میخواست همه کمد لباسا رو با خودش همراه کنه.
غذای بین راه رو هم آماده کردم.
اینم از کارهای امروز ،بماند که چقدر دو تا وروجک منو حرص دادن.
کجا میریم؟
میریم قم؛ بعدش تهران خونه برادر و بعدش همه با هم به احتمال زیاد شمال.