همسری شیفت هستن.
نبات با صدای ناز و دوست داشتنی اش داره برا امیر علی قصه تعریف میکنه.
منم غرق تماشای نم نم بارون و آسمونو و فضای دوست داشتنی هستم.
چقدر همه چی زیباست.
صبح نباتو یه کلاس یه ساعتی بردم ، خیلی بهش خوش گذشت.
چند جایی پیشنهاد کار دریافت کردم ،منتظرم مدرک روان درمانگری کودک و نوجوانمو بگیرم انشاا... و خیلی مورچه ای کارمو شروع کنم.
خیلی به مطالعه ، به تجربه ،به دانستن و... نیازمندم. فکر میکنم یه دنیا مطلب نخوانده وجود داره و باید بخوانم و بدانم.
و قراره انشاا... آخر ماه به صرف یه مهمونی ویژه دعوت برادر باشیم ، اونم بخاطر استخدام کاری ، و بخاطر دریافت اولین حقوق من و نبات میتونیم برا خودمون یه هدیه خاص انتخاب کنیم. بعله اینجوریاس.
چی بخریم ؟؟ 🤷🤔